ساوادان كيتاب گلير

ژانویه 30, 2011

ساوالي شاعر ابوالقاسم حبيبي نين «دادا» آدلي توركجه شعر كيتابي ياييملاندي. 88 صفحه ليك اولان بو كيتاب قوم شهرينده بخشايش يايين ائوي طرفيندن 1500 تومنه ساتيشا بيراخيليب دير. كيتاب موضوع باخيميندان آرتيق مذهبي، ساوانين يئرلي كولتورو، آدليم شخصلر و … قونولاردان سؤز آچيب دير. كيتابي آلماق ايچين بو آدرس له تماسلاشين: ساوه- اول بازار- كتابفروشي خيام پيراللهي تلفن 02552222289 و 09122550068 

قارا ميل ياييملاندي / مهندس اسدالله امیری

نوامبر 22, 2010
قارامیل

قارامیل کیتابینین اوز قاپاغی

قارا ميل ياييملاندي / مهندس اسدالله امیری

ساوالي شاعر علي سيفي نين قارا ميل آدلي شعر توپلوسو ياييملاندي. ۱۴۰ صفحه ليك اولان بو كتاب شاعرين توركجه شعرلريني احتوا ائدير. كتاب قومدا نويد اسلام ياييني طرفيندن ۲۰۰۰ تومنه ساتيشا بوراخيليب دير. كتابدا دوكتور حسين محمدخاني(گونئيلي) و اسدالله اميري اون سوزلري ايله ياشلانير.

كتابين اون سوزو:

از كاشغر تا ساوه

قرن هفتم هجري: يكي از كتب اربعة جهان ترك يعني ديوان لغات­الترك كه در قرن پنجم هجري به دست تواناي دانشمند زبان­شناس محمود كاشغري به رشتة تحرير در آمده بود، به قلم محمد كاتب ساوي(ساوجي) استنساخ شد. به عبارتي ديگر تنها نسخة باز مانده از ديوان لغات الترك كاشغري توسط يك محقق ساوه­اي بازنويسي شده و براي جهانيان به يادگار مانده است.

قرن سيزدهم هجري: شعر تركي آذربايجاني در ايران توسط شاعري مانند حكيم تيليم­خان ساوه­اي به اوج خود مي­رسد. عشق الهي تيليم­خان و شعرش را علاوه بر مناطق مختلف آذربايجان، به قشقائيه (شيراز)، تركمن صحرا و خراسان مي­برد. طبق شواهد و قرائن در اين دوره اشعار شعرايي مانند حكيم تيليم­خان، خسته قاسيم، مأذون قشقايي، شاه اسماعيل ختايي، ملا پناه واقف، عاشيق رضا بهاري، بايدار اوغلو، حسن و. . . در مناطق جنوبي آذربايجان ايران رواج داشته است. بعدها نامهايي مانند مهجور خندابي، توركمان محمود، عاشيق رضعلي، فقير قيرميزيني، خاكي و ديگران نيز به اين مجموعه مي­پيوندند. در اين ميان نقش بي­بديل عاشيق­ها را در ماندگاري ادبيات و فولكلور منطقه نبايد ناديده گرفت.

قارامیل
قارامیل کیتابینین آرخا قاپاغی

قرن پانزدهم هجري(قرن حاضر): بعد از مدتها كه غبار فراموشي ادبيات منطقه را در بر گرفته بود، دورة بي­ديواني امپراطوران و بي­كتابي شاعران پايان يافته، به­ تدريج ابرهاي سياه كنار رفته و خورشيد با ماه و ستارگانش در آسمان ادبيات بومي منطقه پديدار مي­گردد. اشعار بعضي شعرا منتشر شده و برخي نيز در شرف نشر مي­ باشند؛ در اين اثنا از نقش بنيانگذار نهضت ادبي تركي در مناطق جنوبي آ

ذربايجان ايران در عصر حاضر، يعني مرحوم دكتر علي كمالي نبايد به سادگي گذشت. بي­شك وي با همكاري دوستان خود در مجلة «وارليق»، هستي را به اين منطقه باز گرداند. بخشهايي از اشعار ب

عضي از شعرا از جمله اكبرخان رزاقي، حكيم تيليم­خان، عاشيق رضا بهاري، رضا كريمي، درويش بهروان و . . . در سالهاي اخير منتشر شده و بعضي نيز مانند عاشيق رضعلي، توركمان محمود، مهجور خندابي، براتعلي فتح الهي، بختيار فرخ و … مقدمات چاپ را مي­گذراند.

حاج علي سيفي(سيفي ساوجي):

استاد حاج علي سيفي بي­شك يكي از شعراي صاحب سبك و پر محتواي منطقه­ي ساوه است و طبع خويش را در انواع صنايع شعري مانند: غزل، قصيده، رباعي، ترجيع­بند، تركيب­بند، تضمين، تجنيس،… و در اوزان گوناگون در زبانهاي تركي و فارسي آزموده است. به قول استاد سيد حيدر بيات ايشان شاعري ذولسانين مي­باشد. يعني به زبانهاي تركي و فارسي مسلط بوده و احساسات دروني خويش را در قالب شعر به دو زبان فارسي و تركي بيان مي­كند.

نامبرده علاوه بر اين كتاب و ساير اشعار تركي­اش، حدود سه­هزار و پانصد الي چهار هزار بيت شعر به زبان فارسي سروده و به چاپ آماده كرده ­است.

شاعر طفوليت خود را با اشعار تيليم­خان كه توسط پدرش خوانده مي­شد، سپري كرده است. بعدها با مرحوم دكتر علي كمالي آشنا شده و به ياري ايشان در گردآوري آثار تيليم­خان شتافته است. آثاري كه در صندوقچه­ها و بقچه­ها در حال پوسيدن بودند و يا در الواح سينه­هاي عاشقها و سالخوردگان به سوي عدم قدم بر مي­داشتند. همكاري با علي كمالي در گردآوري آثار تيليم­خان باعث مي­شود كه گرايش وي به ادبيات تركي روز به روز بيشتر شود. در نتيجه پس از درگذشت دكتر كمالي، ايشان نيز قريحه­ي خدادادي خويش را كشف كرده و به سرودن شعر مي­پردازد، تا نقطه­ي اميد و چراغ روشني براي نسل­هاي آينده در مسير تيليم­خان گردد.

 

حاج علی سیفی

حاج علی سیفی

اگر به زندگي شاعر نظري اجمالي داشته باشيم، با وجوه مشتركي در زندگي ايشان و زندگي حكيم تيليم خان نيز رو به رو خواهيم شد كه هر خواننده و شنونده­اي را به تعجب و تفكر وا­ مي­دارد. به عنوان نمونه هر دو شاعر اهل مرغئي بوده و همان­طور كه تيليم­خان دلباخته­ي دختري به نام مهري گشته و با برده شدن آن دختر به شيراز، عاشق پاك­باخته نيز به دنبال او راهي شيراز مي­­شود ولي بدون دست­يابي به معشوق، بعد از ساليان دراز به مرغئي برگشته و با عشق ناكام و نافرجام خود مي­سوزد و مي­سازد، شاعر علي سيفي نيز در دوران جواني در شهر شيراز با دختري از ايل قشقايي آشنا شده و دلباخته­ي او مي­گردد؛ اما به عللي او نيز به معشوق خويش نمي­رسد و بعد از مدتي از شيراز رخت بربسته و به ديار خود باز مي­گردد.

چو شد تقدير سيفي با تيليم جفت

قضا هم خنده كرد، هم آفرين گفت.

در اينجا لازم مي­دانيم كمي هم به داستان عشق و عاشقي شاعر كه بخشي تأثيرگذار از زندگي وي در خلاقيت ادبي- هنري ايشان مي­باشد بپردازيم.

او در ايام جواني براي دستيابي به گم شده­ي خويش بدون اراده و تصميم قبلي راه سفر در پيش مي­گيرد. بعد از مدتي خود را در بيستون مي­يابد. شبي در خواب فرهاد كو­ه­كن را مي­بيند. فرهاد نشاني از گم شده­اش را به او مي­دهد. او صبح فردا به سفر ادامه مي­دهد و پس از طي طريق به منقطه­اي در مرز ايران- عراق مي­رسد. مدتي در سومار، نفت­شهر و قصر شيرين رحل اقامت افكنده و ماندگار مي­شود. در همانجا با آموزگاري آشنا مي­شود كه اهل ادبيات است. اين آشنايي به دوستي تبديل مي­گردد. روزي آن دوست قصه­ي نجماي شيرازي و آن دختر پريزاد را براي استاد مي­خواند. پس از آن استاد به تهران بر گشته و به قول لسان­الغيب به ديار گل و بلبل رهسپار مي­شود. با گذشت زمان گم شده­ي خويش را در آن ديار پيدا مي­كند. به عبارت واضحتر در شيراز با دختري به نام «گلنار» آشنا شده و با عشقي الهي و آسماني دلباخته­ي او مي­شود. با شروع چنين عشقي پاك و پرشور و سوز و گداز يك بار ديگر عشق تيليم خان به مهري در شيراز تكرار و رابطه­ي معنوي تركان قشقايي با تركان ساوه و آذربايجان ظاهر مي­گردد؛ ولي همانطور كه قبلا نيز اشاره شدٍ پايان اين عشق نيز چنان رقم مي­خورد كه در عشق تيليم­خان به مهري رقم خورده بود.

در كتاب حاضر در باره آن معشوق و ناكامي آن عشق بي­آلايش اشارتي شده و در كنار نام معشوق با ياد حسرت­انگيز خاطرات افسانه­اي ايّام عاشقي مواجه مي­شويم. اميدواريم در آينده­ نه چندان دور با چاپ و نشر منظومه­ مشروح اين داستان با عنوان «علي و گلنار» كه اثر قهرمان آن يعني استاد علي سيفي مي­باشد، بتوانيم ابعاد بيشتري از اين ماجرا را مورد مطالعه قرار داده و از آن بهره­مند شويم.

در آن كتاب حديث مهاجرت عشق از مرغئي گرفته، تا راه­هاي پر پيچ و خم جاده­هاي غرب كشور و از تهران گرفته تا شيراز، به صورت پرده­ي سينما در مقابل چشم بيننده خودنمايي مي­كند.

عاشق ديروز و شاعر امروز اكنون به عنوان كارمندي باز نشسته و با نام حاجي علي سيفي در تهران زندگي مي­كند. ولي همانطور كه قبلا نيز اشاره شد و از اشعارش نير بر مي­آيد، هنوز هم با ياد آن روزها به زندگي پربار ادبي- هنري خود ادامه ­مي­دهد.

حديثي كه تيليم خان كرد عنوان      نشايد سيفي­اش بردن به پايان

او اكنون چراغي است روشن جهت نماياندن راه به رهجويان راه فرهنگ، هنر و ادبيات در كانون گرم «حكيم تيليم­خان اوجاغي». اميدواريم جوانان با ذوق عصر حاضر و نسلهاي آينده بخواهند و بتوانند همچون تيليم خان، تركمان محمود، حاج علي سيفي و ديگران چراغ ادب و معرفت را در اين منطقه روشن نگه دارند. زيرا همين ادب، معرفت و هنر است كه مارا با همزبانان و همكيشان خود در دورترين نقاط جهان پيوند مي­دهد.

مرغئي:

مرغئي مهد بزرگان ادبيات تركي مي­باشد. نام­هايي چون حكيم تيليم خان، توركمان محمود. از شعراي معاصر نيز علاوه بر استاد حاج علي سيفي مي­توان از حيدر خادملو، مهرعلي احمدي، محمد براتي و عيسي كريمي نام برد. به جا خواهد بود اگر در مقدمة اين دفتر (قارا ميل)، شعري از يكي از شاگردان مرغئيي صاحب آتيه­ي استاد يعني محمد براتي كه از قضا رابطه نسبي نيز با استاد دارد و همچنين ابياتي از آقاي عيسي كريمي نيز به خوانندگان  عزيز تقديم گردد.

***

شعري از محمد براتي شاعر جوان اهل مرغئي

الا يا ايها ساقي گتير پيمانه گول چاغي

گولنده گول گولوستاندا خمار قويما بو عشاقي

صبا كام آلسا گوللردن، قارانقو گئتسه ديللردن

ياپيشاق يارپاق اللردن، گزَك بوستانيله باغي

چيچك­لر چؤلده آچيلدي، غمين بنيادي سوورولدو

صبا سوٍنبوللره گولدو، بزنميش لاله يايلاغي

صبا گلميشدي باغلاردان، خبر وئردي عاشيقلاردان

دئدي كام آلماغا ياردان، چتين باغلارلا بئلماغي[1]

گوله بنزر ياناقلارين، گؤز اوٍسته قوي آياقلارين

سنين غونچا دوداقلارين بازاردان سالدي قئيماغي

گولوستاني خزان آلسا، اوٍرَك مثل – بولود دولسا

اگر غم داغ كيمي اولسا، آشاق جئيران كيمي داغي

بولاق باشين آليب يارپوز، اوٍرَك تاب ائيله­مز يارسوز

او اينجه بئلدي يا گيرسوز، اوٍرَ­گيم يانديريب داغي؟

***

شعري كوتاه از عيسي كريمي شاعر جوان اهل مرغئي:

گونلريم اوخشايير شامـا

من آغلارام سن اوخشاما

گله­جگيني اونـــوتمــا !

گون يئترمي او آخشاما؟

با آرزوي توفيقات بيش از پيش براي استاد علي سيفي و ساير اديبان، هنرمندان و خوانندگان اين مجموعه.

اسد ا. . . اميري- 30/7/1388


[1] – بلكه ده بو سؤز اصلينده «بئل باغي» (كمربند) اولموش. کمر همت بستن آنلاميندادير

همایش عاشیقلار دونیاسی برگزار شد

جون 10, 2010
با تقدير از مقام هنري جواد دربندي؛
همايش و رونمايي كتاب «عاشيقلار دونياسي» برگزار شد

خبرگزاري فارس: همايش عاشيقلار دونياسي همراه با نكوداشت جواد دربندي و رونمايي كتابي به همين نام در فرهنگسراي ارسباران (هنر) برگزار شد.

به گزارش خبرگزاري فارس، شامگاه سه‌شنبه 18 خردادماه، تالار اصلي فرهنگسراي ارسباران مملو از مشتاقان هنر عاشيقي بود كه براي رونمايي از كتاب عاشيقلار دونياسي گردهم آمده بودند.
فرزاد قاسم‌زاده دبير اين همايش در شروع مراسم گفت: پاييز سال 87 نقطه آغاز حركتي ديگر در فعاليت‌هاي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران بود.اين‌بار نيز همچون هميشه با نگاه به مخاطب به عنوان محور تمام برنامه‌ها و تأكيد بر گسترش توسعه انديشه در ميان جامعه به انديشه تكريم شهروند متفكر پرداختيم.
به گفته قاسم‌زاده، برگزاري آيين نكوداشت پزشكان، مهندسان، كارگران و كارمندان هنرمند و تجليل از مقام اساتيد مختلف شاخه‌هاي هنري در دستور كار اين مجموعه قرار گرفته بود.
رئيس موزه دكتر سندوزي همچنين با اشاره به همايش عاشيقلار دونياسي بيان داشت: رونمايي از اين كتاب به قلم جواد دربندي انگيزه‌اي شد تا ضمن معرفي كتاب با دعوت از اساتيد ادبيات عاشيقي امروز شاهد برپايي اين همايش‌ها باشيم.
دبير اين همايش متذكر شد: داستان‌هاي فولكلور آذربايجان بخشي از ادبيات شفاهي ايران زمين است كه سينه به سينه حفظ شده و نگهداري آن نيازمند حمايت و برنامه‌ريزي دقيق ماست تا بتوانيم به توسعه هرچه بيشتر آن بپردازيم. اين همايش نيز مي‌كوشد تا با حضور هنرمنداني از استان‌هاي مختلف اين هنر بزرگ را هرچه بيشتر معرفي كند.
در ادامه اين مراسم گروه عاشيق‌هاي دده قورقوت به سرپرستي سلجوق شهبازي به اجراي برنامه پرداختند و سپس از مقام هنري جواد دربندي تقدير شد.
جواد دربندي كه تاكنون نزديك به 10 جلد تاليف، تحقيق و پژوهش را در عرصه ادبيات و موسيقي عاشيقي به رشته تحرير درآورده است،در تازه‌ترين كتاب خود ضمن معرفي عاشيق‌ها در استان‌هاي مختلف،سبك‌هاي مختلف موسيقي عاشيقي را نيز مورد بررسي قرار داده است.
در اين برنامه همچنين سخنراني‌هاي متعددي با حضور پژوهشگران و عاشيق‌هاي آذربايجاني به زبان آذري انجام شد.

منبع: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8903191269

اخبار تکمیلی و تصاویر مربوطه: در همایش مذکور جمعی از فرهیختگان ادبیات ترکی من جمله: پروفسور جواد هیئت، اسماعیل هادی، دکتر گونئیلی، ائل اوغلو، مهندس صرافی، اکبر صالحی و و همچنین آشیقهایی از شهرهای مختلف آذربایجان و در رأس آن گروه عاشیقی دده قورقود حضور داشتند.

مراسم تقدیر از استاد جواد دربندی مولف کتابهای عاشیقلار دونیاسی

جون 7, 2010

همايش «عاشيقلار دونياسي» به منظور نكوداشت جواد دربندي و رونمايي از كتاب عاشيقلار دونياسي با حمايت معاونت هنري سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران از سوي موزه دكتر سندوزي برگزار مي‌شود.

 

به گزارش سرویس ادبیات برنا به نقل از اداره كل روابط عمومي سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران، رئيس موزه دكتر سندوزي با اعلام اين خبر افزود: در پي تاسيس باشگاه پزشكان و مهندسان هنرمند و فعاليت كارگروههاي تخصصي اين باشگاهها، همايش عاشيقلار دونياسي از سوي اعضاي كارگروه موسيقي باشگاه پزشكان و مهندسان هنرمند برگزار مي گردد .
فرزاد قاسم زاده اظهار داشت : داستان هاي فولكلوريك آذربايجان بخشي از ادبيات شفاهي اين خطه از كشورمان است كه در طول تاريخ همواره سينه به سينه منتقل شده و سرانجام به نسل هاي كنوني رسيده است. در اين ميان حفظ و نگهداري و پايداري اين فرهنگ مردمي، نيازمند حمايت هاي ويژه اي است كه با برنامه ريزي هاي دقيق، برگزاري برنامه ها و همايش هاي گوناگون در اين زمينه مقدمات لازم براي حفظ و توسعه اين هنر ريشه دار ايراني فراهم مي شود و همايش عاشيقلار دونياسي كه عنوان كتابي با همين نام، نوشته استاد جواد دربندي نيز است، با حضور هنرمندان مختلف از جاي جاي ايران پهناور، به معرفي اين هنر و موسيقي در استان هاي مختلف مي پردازد.
وي افزود: همزمان با برگزاري اين همايش، ضمن قدرداني از زحمات استاد جواد دربندي كه تاكنون نزديك به 10 جلد تاليف، تحقيق و پژوهش را در عرصه ادبيات و موسيقي عاشيقي به رشته تحرير دراورده است از كتاب عاشيقلار دونياسي نيز رونمايي خواهد شد.
رئيس موزه دكتر سندوزي گفت: كتاب عاشيقلار دونياسي ضمن معرفي عاشيق ها در استان هاي مختلف، سبك هاي مختلف موسيقي عاشيقي را نيز در معرض ديد علاقه مندان قرار مي دهد. در اين همايش، عاشيق ها بر اساس نوشته ها و تحقيقات استاد دربندي به اجراي برنامه موسيقي عاشيقي مي پردازند.
در اين همايش گروه عاشيقهاي آذري به سرپرستي استاد سلجوق شهبازي نيز به اجراي برنامه خواهد پرداخت.
همايش عاشيقلار دونياسي به همت معاونت هنري سازملان فرهنگي هنري شهرداري تهران و با مشاركت سازمان ملي جوانان ، موسسه پرتو دانش، شهرداري منطقه 5، شهرداري منطقه 3، انجمن نوانديشان زرينه، تحريريه ائل ادبياني، نشريه لوازم خانگي و فرهنگسراي ارسباران روز سه شنبه 18 خرداد 89 از ساعت 16 تا 20 در فرهنگسراي ارسباران برگزار مي‌شود.

لینک مقاله ای از استاد جواد دربندی در موضوع حکیم تیلیم خان: 

www.hbayat.azerblog.com/1386_06_01_Say=279.ay

عاشيق‌های آذربايجان، يتيم و بی‌پشتيبان‌اند

مِی 28, 2010

به گفته يکي از عاشيق‌هاي آذربايجان، نه سازمان ميراث فرهنگي و نه وزارت ارشاد حمايتي از عاشيق‌هاي اين خطه کشور نمي‌کنند و به همين دليل کشور آذربايجان موفق به ثبت موسيقي عاشيق‌ها در ميراث معنوي يونسکو مي‌شود. عاشيق حسن اسكندري خبرگزاري ميراث فرهنگي- گروه فرهنگ و هنر ـ به گفته يکي از عاشيق‌هاي آذربايجان، نه سازمان ميراث فرهنگي و نه وزارت ارشاد حمايتي از عاشيق‌هاي اين خطه کشور نمي‌کنند و به همين دليل کشور آذربايجان موفق به ثبت موسيقي عاشيق‌ها در ميراث معنوي يونسکو مي‌شود. «عاشيق حسن اسكندري»، يكي از عاشيق‌هاي آذربايجان دراين‌باره به CHN مي‌گويد: «نه سازمان ميراث فرهنگي و نه وزارت ارشاد از عاشيق‌هاي آذربايجان حمايت نمي‌كنند و اين گروه موسيقايي، بي‌پشتيبان‌اند. به همين خاطر است كه يونسكو، موسيقي عاشيق‌ها را به نام آذربايجان شوروي ثبت مي‌كند و نه ايران.» او به نقش مهم صدا و سيما در معرفي و حفظ موسيقي مقامي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «صدا و سيما مي‌تواند موسيقي فولكلور و مقامي را به درستي معرفي كند اما چنين نمي‌كند. امروز، نسل جوان آن‌گونه كه بايد و شايد اين نوع موسيقي را نمي‌شناسد تا از آن نگهداري كند. از سوي ديگر جشنواره يا مراسمي برگزار نمي‌شود كه بتوان در آن به معرفي موسيقي بومي به جوانان پرداخت.» اسكندري برگزاري كنسرت را بسيار پرهزينه مي‌داند: «اجاره سالن و انتشار بروشور و… بسيار پرهزينه و بهاي بليت، بالاست و درصد كمي از مردم با اين شرايط بد اقتصادي مي‌توانند به ديدن برنامه‌هاي مختلف هنري بروند اما اگر سازمان‌هاي دولتي، تدبيري در نظر بگيرند و براي مثال جايي را به عاشيق‌ها اختصاص دهند تا به طور ثابت به اجراي برنامه بپردازند، خوب است.» وي توجه به موسيقي بومي را در جذب گردشگر موثر مي‌داند و براين باور است كه مردم، موسيقي را دوست دارند و از شنيدن آن لذت مي‌برند از طرفي دلشان مي‌خواهد با موسيقي هر منطقه‌اي آشنا شوند به همين خاطر لازم است وزارت ارشاد، شهرداري يا سازمان ميراث فرهنگي، فضايي را به نوازندگان و موسيقيدان‌ها اختصاص دهد تا گردشگران هم بدانند بلا ورود به هر شهر و استان چگونه و كجا مي‌توانند با موسيقي آن منطقه اشنا شوند براي مثال كساني كه به آذربايجان مي‌آيند چطور مي‌توانند عاشيق‌ها را ببينند و موسيقي‌شان را بشنوند؟!» اسكندري در پاسخ به اين‌كه بعضي براين باورند موسيقي مقامي، تكراري است بيان مي‌كند: «شايد تكرار، ويژگي موسيقي مقامي باشد اما هربار با حس و حالي متفاوت اجرا مي‌شود. يك خواننده نمي‌تواند مقامي را دوبار و با يك حس و حال يكسان بخواند و بنوازد.» او خدا، طبيعت، عشق، شجاعت، پهلواني و… را بن‌مايه شعر عاشيق‌ها مي داند و مي‌گويد: «آنچه عاشيق‌ها اجرا مي‌كنند در فرهنگ و افسانه‌هاي آنان، ريشه دوانده و از اين‌رو بايد ثبت و ضبط شود.شعرهايي كه بين عاشيق‌هاي ايران و اذربايجان، مشترك است.» اسكندري، ثبت موسيقي عاشيق‌هاي آذربايجان از سوي يونسكو را اقدامي مثبت ارزيابي و فكر مي كند: «مهم حفظ اين نوع موسيقي است چه به عاشيق‌هاي آدربايجان شوروي تعلق داشته باشد و چه ايران؛ عاشيق عاشيق است و از يك نوع موسيقي و شعر در كارهاي خود، بهره مي‌برد اما آنچه ناراحت كننده است اين‌كه چرا سازمان ميراث فرهنگي ما نبايد اين نوع از موسيقي را به نام ايران، ثبت كند.» او از علاقه نسل جوان به موسيقي عاشيق‌ها مي گويد: «جوانان به اين نوع موسيقي علاقه‌مند هستند اما شيوه استاد- شاگردي در حال از بين رفتن است و جوانان، موسيقي عاشيق‌ها را از روي نوار و سي دي فرامي‌گيرند. مساله ديگري كه بايد به آن پرداخته شود، رقص‌هاي محلي از جمله رقص لزگي است. چيزي كه سال‌هاست ناديده گرفته شده و تنها به همت خود مردم زنده مانده است.»

قایناق: http://www.chn.ir/news/?section=2&id=51527

tilimxan MTAD de

مِی 19, 2010

آچیقلاما: بو مقاله مدرن تورکلوک آراشدیرمالار درگیسی (MTAD- آنکارا اونیوئرسیته سی)  ایلول آیی 2008 ده یاییملانیبدیر. آنجاق مقاله ده حکیم تیلیم خان دیوانینین توپلایانینی یانلیشجاسینا «اسدالله مردانی» یازیلیب دیر. که صحیح سی «اسدالله امیری» دیر. آرتیرمالییام کی سایین «اسدالله مردانی» بیر قاشقای تورک بیلگینی دیر. مقاله نی اوخوماق ایچین تیکلایین: makale

 makale

از فولکلور ساوه

مِی 12, 2010

آیین ورسوم ماه مبارک رمضان در روستای بندامیر/  خسرو امیرحسینی

بسمه تعالي

مقدمه

ماه رمضان، ماه میهمانی خدا و ماه عبادت است. ماه اندیشه وتفکّر وخودشناسی وماه سعادت است. ماه نزول وحی وبرنامه های زندگی اشرف مخلوقات و ماه آیین ها وباورها  و رسومات است. دراین ماه عزیز نقطه ، نقطه ایران بزرگ اسلامی شاهد برگزاری آیین های نیایشی و ستایشی خاصی است. روستای بندامیر بخش خرقان شهرستان زرندیه ( ساوه) که  یکی از روستاهای تاریخی ، زیارتی و گردشگری این بخش می باشد ازاین قاعده مستثنی نبوده ودر طول تاریخ پر افتخار خود شاهد برگزاری مراسم وآیین ویژه ماه مبارک رمضان بوده است که بشرح زیر ارائه می گردد. آیین رمضانیه این روستا به سه بخش تقسیم می شود.

بخش نخست: قبل از ماه رمضان

10ده  روز یا یک هفته مانده به ماه مبارک رمضان اهالی مسلمان و مومن این روستا  به منظور آماده شدن برای استقبال از ماه رمضان نان می پزند ، خانه تکانی می کنند و بطور دسته جمعی به غبار روبی مسجد روستا می پردازند. همچنین در گذشته که حمام روستا عمومی بود به حمّام   می رفتند ورخت ولباس خود را شسته ودر کمال پاکیزگی و آمادگی منتظر فرارسیدن ماه رمضان می شدند و برای اعلام این آمادگی  ،یک روز قبل از ماه مبارک ، روزه پیشبازیه می گیرند.

دراین روز پس از افطار برای تبریک گویی به منزل بزرگترها ی خانواده وفامیل می روند وشعر زیر را می خوانند :

گِنَه گلدی اُروشلوخ           بیزه گتیردی خوشلوخ

مُبارک اُلسون سیزه            گتیرمیشک موشدولوخ

صاحب خانه پاسخ می دهد :

خوش گلیبدی اوروجلوخ         صافا گتیریب خوشلوخ

موشدولوقوی مُبارک            گؤزوم  اُوستونه  قوللوخ

اضافه برآن سه نفر از ریش سفیدان روستا را  انتخاب کرده و به قم اعزام می نمایند تا روحانی را به روستا دعوت وهمراه خود بیاورند. انتخاب روحانی به دو طریق انجام می شود ؛ یا اهالی شناخت قبلی دارند که نمایندگان  مسقیم به منزل او مراجعه کرده وبه روستا دعوت می کنند یا این که شناخت ندارند. در این صورت نمایندگان اعزامی خدمت مرجع تقلید اهالی روستا مشرّف شده واز ایشان تقاضای معرفی روحانی می نمایند و روحانی معرفی شده را با عزّت واحترام برای یک ماه مبارک رمضان به روستا دعوت کرده وهمراه خود به روستا می آورند و از طریق جار زدن حضور روحانی را به اطلاع مردم می رسانند.

بخش دوم : ایّام ماه مبارک رمضان

نخستین سحر ماه مبارک فردی که اذان گوی مسجد روستاست  قبل از همه به مسجدرفته در را باز کرده ، برق مسجد را روشن می کند( در گذشته چراغ گرسوز)  واز طریق بلند گوی مسجد به مناجات خوانی واذان گویی می پردازد.نمونه ای از اشعار مناجات بشرح زیر است :

   یارب به حق مصطفی         حق وصیش مرتضی

     حق شهید کربلا           حق دودست شاه ما

حق شه دین عسکری         حق شه هشتم رضا

    حق امام دین تقی       حق حسن حق علی

بنما قبول اعمال ما          صم و صلات ، افعال ما

         ***********

بیز گلمیشک در گاهویا        جان قویموشاک پیشگاهویا

بویون اَگمیشَک احکامویا       اُروج، نماز  هر زادویا

بیزدن قبول ایله خدا           آتما بیزی، ائتمه   جدا

 مردم روستا پس از صرف سحری در مسجد حضور یافته ونماز جماعت را برگزار  نموده وبه موعظه وسخنرانی روحانی که معمولاً بیش از 20 دقیقه طول نمی کشد ، گوش فرا می دهند.      ( البته در گذشته که برقی و  بلند گو یی در مسجد نبود ، اذان گو ی روستا چراغ موشی را روشن نموده ودر کوچه ها یا پشتبام منزل خود ضمن خواندن مناجات به دُهل نیز می کوبید واز این طریق مردم را  از خواب بیدار وبه حضور در مسجد فرا می خوانده است. )

پس از نماز اولین سحری، اذان گوی مسجد یک بار نیت روزه را که عبارت است از :

رمضان آیونوی اوُروجو         حق خداوندی بوُرجو

اوُلمئییم دیری قالوم            سحر توتوم اوُروجو

را با صدای بلند می خواند وبقیه حاضرین تکرار می کنند تا به این وسیله نیت روزه ماه رمضان را انجام داده باشند. زیرا معتقدند با انجام این نیت اگر هر روز هم نیت نکنند تا پایان ماه رمضان همین نیت کافی است. بعد از آن برنامه های مسجد به اطلاع اهالی روستا رسانده می شود.

از آن روز به بعد تا پایان ماه مبارک رمضان نماز جماعت صبح وظهر وشام در مسجد برقرار است ، هرچند که شرکت کنندگان در صبح وظهر تعداد اندکی هستند ولیکن در نماز مغرب وعشا عموم اهالی از پیروجوان ، زن ومرد در مراسم مسجد شرکت می کنند. در این مراسم برنامه های زیر انجام می شود :

1-اقامه نماز جماعت    2- بیان احکام شرعی از سوی روحانی 3- پخش چای ونذورات

4- قرائت قرآن دسته جمعی که معمولاً روحانی مسجد به عنوان معلم اشکال وایرادات را هم برطرف می کند 5- پرسش و پاسخ پیرامون احکام ومسایل شرعی.

دو برنامه اخیر شور وحال وتحرک عجیبی در روستا جاری می سازد. همه ی  مردم در کار روزانه ودر مزرعه و باغ و…. مطالب شب قبل را با هم به بحث می گذارند وسعی می کنند در رقابتی سالم و سازنده خود را برای باز پس دهی آموخته های شب قبل آماده کنند. چون آنچه شب قبل از مسایل شرعی عنوان شده در شب بعد به صورت دوره ای به وسیله روحانی از افراد پرسیده می شود.

– روحانی روستا هم مطابق سنّت دیرینه روستا مدّت یکماه را میهمان همه اهالی است. هرچند که اثاثه ووسایل شخصی او در منزل یکی از سه نماینده است که اورا از قم دعوت وبه روستا همراهی کرده اند. ولیکن همه اهالی به نوبت از یک شب تا چند شب آقاشیخ را به منزل خود دعوت کرده و میزبان او می شوند.

– در گذشته که حمام روستا عمومی بود در ایّام ماه مبارک رمضان زمانبندی حمام بشرح زیر بود : از اذان مغرب تا 3 ساعت بعد زنانه بود و بعد از آن تا سحری مردانه می شد. بعد از آن حمام تا ساعت 2یا 3 بعداز ظهر تعطیل بود و قتی  بازگشایی می شد ، 2 ساعت زنانه و 2 ساعت هم مردانه می شد. قابل ذکر است که زمانبندی حمام از طریق ریش سفیدان روستا انجام شده و به اطلاع اهالی رسانده می شد وهمه با دقّت آن را مراعات می کردند.

– شب های احیا  حال و هوای روحانی و شعف انگیزی در فضای روستا حاکم می شود. در این روز ها تا حدودی کار کشاورزی مردم نیمه تعطیل است. شب ها اهالی در مسجد جمع شده و با هدایت روحانی مسجد دسته جمعی به دعا ونیایش پرداخته و قرآن سر می گیرند ، احیاناً اگر بین کسانی اختلاف وجود داشته باشد در این شب ها ریش سفیدان وروحانی روستا سعی می کنند بین آنان صلح وآشتی بر قرار کنند. گاهی هم این صلح و آشتی ها منجر به افطاری دادن طرفین می شود که همه اهالی روستا در آن شرکت می کنند. حتی گاهی ریش سفیدان روستا های همجوار ( بلوبند ووسمق ) هم به این میهمانی آشتی کنان دعوت می شوند. هدف از این میهمانی دو چیز است:

 1- اعلام رسمی آشتی با حضور میهمانان هم روستایی و ریش سفیدان روستا های همجوار

2- ایجاد دوستی و مودت بین همه اعضای خانواده های طرفین از طریق مشارکت در میزبانی ، تهیّه غذا ، سفره چینی و… زیرا همه افراد طرفین سرپا هستند و هرکسی مسئولیتی را انجام       می دهد تا میزبانی به نحو احسن انجام پذیرد.

علاوه بر موارد بالا روز 21 ماه مبارک رمضان غیر از چوپانان که به اجبار برای چرای احشام      می پردازند ، بقیه مردم کار خود را تعطیل می کنند. حتی آب کشاورزی که تا این روز نوبتی بوده و هرکس حق داشت روز نوبت خود زراعت و باغات خود را آبیاری کند  در این روز عمومی  می شود که اصطلاحاً می گویند « سو میان اُو اُلوب » آب عمومی است.  معمولاً کسانی که صاحب مالکیت آب نیستند این روز را استفاده می کنند.  به احترام امام علی (ع) کسی کاری انجام نمی دهد و معمولاً کار در این روز را حرام یا حداقل خوش شگون نمی دانند.

در این روز به زیارت مرقد مطهر اشمعیل نبی ( پیغمبر ) یا امامزاده محمد باقر (ع) یا قره دده     می روند. فاصله اشمعیل نبی ( پیغمبر) تا بندامیر بیش از مسافت حد ترخّص شرعی است به همین دلیل پس از صرف  سحری به وسیله چهار پا ( در گذشته ) از روستا به راه می افتند و تا ساعت 8 صبح که همه اهالی روستا های اطراف در آنجا جمع شده و مراسم عزاداری و شبیه خوانی و عَلَم چرخانی در آنجا  برگزار می شود ، به پیغمبر می رسند. تا یک ساعت به اذان ظهر مانده در آنجا هستند و سپس به سمت روستا ی بندامیر مراجعت می کنند تا قبل از اذان به مسافت شرعی روستا برسند تا اشکالی در روزه ی آنان ایجاد نشود.

این مسافرت دسته جمعی هم حال و هوای خاصی دارد و به وضوح جلوه های ایثار ، فداکاری ، عمل به احکام شرعی روزه ، رفاقت و همگرایی در آن نمایان می شود ، زیرا همه سعی می کنند به همدیگر کمک کنند.

فاصله امامزاده محمدباقر ( ع) تا روستا حدود 6 کیلو متر وفاصله قره دده تا روستا 700متر است ، لذا عده ای که به عللی نمی توانند به پیغمبر مشرف شوند به این دومکان زیارتی می روند ودر آنجا به عبادت و قرآن خوانی وادای نذر می پردازند. در این آیین زیبا پیام های زیر مستتر است :

 1- پیوند معنوی بین عبادت و رفتارهای اجتماعی که  در رفتارهایی مانند رفاقت ، ایثار ، گفتمان صمیمی ظاهر می شود. 2- نظم اجتماعی ، که در قالب مستقر شدن هر خانواده در محل مخصوصی که از دوران گذشته در کنار امامزاده دارند به ظهور می رسد. ( هر خانواده بندامیری از دورانی که هیچ کس یاد نمی دهد  در جوار امامزاده محمد باقر ( ع) جایگاهی برای استراحت دارند که هر وقت اهالی به زیارت دسته جمعی بروند به طور خود خواسته در جایگاه خود اطراق می کنند و به این وسیله درس نظم و قانع بودن به حق خویش را به جوانتر ها آموزش می دهند 3- همسایه داری و غافل نشدن از احوال کم بضاعت ها که در رفتارهایی مانند یکدیگر را خبر کردن و کمک کردن به آنان در قالب نذری تجلّی می یابد.

– پس از اتمام روز 23 ماه رمضان ریش سفیدان روستا به فکر جمع آوری هدایا و نذورات ( حق الزحمه ) روحانی مسجد و متعاقب آن برگزاری مراسم عید سعید فطر می افتند.

هرشب یکی از معتمدین که در اصطلاح محلی « منبَرپول یقن» نام دارد  در مسجد اعلام می کند « هرکس هدیه یا نذر منبر دارد می تواند تحویل دهد ، ما آماده جمع آوری هستیم. »  در پی این اعلام عمومی ، هرکس در حد توان ووسع خود داوطلبانه هدایا و نذر خود را  که شامل محصولات کشاورزی ودامی مثل گردو ، بادام ، کشمش ، بَنشن ، کشک وحتی گوسفند زنده یا پول نقد وقالیچه  می شود ، به « منبرَ پول یقن»  تحویل می دهد  او هم اسم هدیه دهنده را بدون ذکر نوع یا میزان هدیه با صدای بلند اعلام کرده ودرخواست هدیه صلوات یا فاتحه به امواتش می کند. به این طریق حق الزحمه روحانی مسجد جمع آوری می شود. بدون این که روحانی تازه وارد از این موضوع خبر دار شود و در منزل یکی از نمایندگان نگهداری می شود.

مراسم   شب عیدسعیدفطر :

بعداز موارد ذکر شده ،  روزعید فطر فرا می رسد ، یک روز قبل از آن همه اهالی مشارکت       می کنند تا مکان نماز را که معمولاً « خرمنلر» است آماده می  کنند. بعد از ظهر آن روز   همه خانواده ها برای خیریه اموات خود « حلوا که محلی می گویند پای و فتیر » می پزند و یک ساعت به غروب آفتاب مانده یکی از مردان خانواده به سفرهای بسته وبه محل مزارستان روستا می برد ، در آنجاتمام آنچه که افراد آورده اند داخل یک سفره که از قبل پهن شده  ریخته        می شود یک نفر از ریش سفیدان حاضر « در گذشته یک یا دونفر ثا بت بودند » همه  ی آنها را به هم می زند وسپس مقداری برای صرف افطاری در بشقاب افراد حاضر می گذارد تا در افطار میل کنند ، مقداری را هم برای کم بضاعت های روستا و حق حمامی « در گذشته که حمام عمومی بود » تقسیم کرده ودر سفره های مخصوص می بندد تا پس از بازگشت از اهل قبور به منزل اوتحویل دهند. بعد از انداختن  سفره افطاری عمومی  و چینش بشقاب های افطاری همه حاضرین چشم به آسمان می دوزند تا شاید حلال ماه را روئت کنند ، گاهی دیده می شود و گاهی هم روئت نمی کنند.در گذشته که ساعت نبود یک نفر مورد وثوق  را می فرستادند تابه سقف خانه یا غسالخانه نگاه کند اگر بیخ تیر سقف آن تاریک شده بود اعلام می کرد ومردم     می فهمیدند که زمان افطار شده   ( ساعت افطار مطابق تاریکی  زیر تیر سقف منزل بود.) وهمه بطور دسته جمعی افطار را صرف نموده وبا قرائت فاتحه به روح اموات مزارستان را ترک و به منازل خود باز می گشتند. در این شب  معمولاً سعی می شود زمان افطاری میهمان منزل کسی نشوند به دلیل این که حق فطریه به گردن صاحب خانه خواهد افتاد.

مراسم روز عید سعید فطر :

 بعضی از افراد شب که مسجد رفته اند تا صبح در آنجا می مانند ، برخی که به منزل رفته اند خود را آماده می کنند تا صبح زود در مسجد حضور یابند ، معمولاً فطریه و سهم امام را قبل از رفتن به مسجد از اموال خود جدا می کنند. اگر پول باشد لای قرآن گذاشته می شود واگر گندم یا آرد باشد در طشتی یا ظرف بزرگی می ریزند تا اعضای خانواده قبل از رفتن به نماز عید فطر دست های آن را داخل گندم یا آرد کنند وبهم بزنند وسپس کنار گذاشته شود تا به فرد مستحق مورد نظر داده شود. زیرا معتقدهستند که به هم زدن گندم یا آرد با دستان ضمن رفع بالا  و قضای بدن، موجب سلامت دستان وتن آنان شده و تا یکسال سلامت بدن وبرکت دستان آنان را تضمین می کند.

در این روزخجسته زمینی که برای نماز آماده شده بود به کمک همه اهالی مفروش می شود ودر فضای بدون سقف نماز عید فطر برگزاز می شود. بعد از نماز ودعا معتمدان روستا برای رفع مشکلات اجتماعی و عمومی و برای عمران وآبادی روستا اقدام به جمع آوری هدایا ونذورات و خود یاری ها می کنند.  پس از اتمام مراسم احیاناً اگر در منزلی متوفایی باشد که اولین عید بعداز فوت اوباشد ، دسته جمعی و با ذکر صلوات به منزل بازماندگانش رفته وضمن قرائت فاتحه وگفتن« باشویوز ساق اَلسون » نخستین عید را به خانواده متوفا تبریک می گویند. بعداز ظهر عید فطر چند تن از ریش سفیدان به همراه سه نماینده اعانات و حق الزحمه روحانی مسجد را بسته بندی وروحانی را آماده سفر می کنند ( اگر روحانی مایل بود محصولات کشاورزی ودامی یاقالیچه را عیناً برایش می بندند اما اگر تمایل نداشت آن وسایل را به کاسب محل فروخته وپولش را به روحانی می پردازند. ) فردای عید فطر مجدداً همان سه نماینده روحانی مسجد را تا منزلش که معمولاً در قم است مشایعت می کنند. آنگاه به اتفاق روحانی مسجد به  خدمت مرجع تقلید محترم مردم روستا ( معمولاً شخص واحدی است.) رسیده و سهم امام اهالی را تحویل داده و رسید دریافت وبه صاحبانش مسترد می نمایند. اهالی بندامیر این عید اسلامی را بسیار گرامی داشته و به مبارکی ومیمنت آن ضمن برگزاری آیین عبادت وجشن ،  قربانی کشته ونذری فراوانی پخش می کنند.

لازم به ذکر است این روستا در بخش خرقان شهرستان زرندیه استان مرکزی واقع شده و دین مردم آن مسلمان اثنی عشری و زبانشان ترکی است  و حدود 400نفر جمعيت دارد.

     ابن بلخی ( فارس نامه ، 339. ق ) می نویسد : « بند امیر یکی از روستا های کهن و طبیعی و زیبای سرزمین ماست ، بند امیر عضدی ، سدی کهن بر جای مانده از روزگار عضدالدوله ی دیلمی بر رودخانه ی  زرّ آب ، واقع در 47 کیلومتری شمال خاوری ساوه است ».

مقدسی ( احسن التقاسیم ، 906. م ) که خود هم عصر عضدالدوله دیلمی بوده ، از این بند به عنوان یکی از شگفتی های دیدنی خرقان یاد کرده و ابن بلخی  آن را در جهان بی مانند خوانده است.

حمد ا… مستوفی ( نزهت القلوب ، 331. ق ) این بند را عظیم تر از بند شاپور قیصر – که به فرمان شاپور اول ساسانی بر رودخانه ی کارون در نزدیکی شوشتر بسته شده ، و از شگفتی های خوزستان به شمار   می رفته است، مي داند.

زنگان دا 5ینجی آشیقلار بایرامی گؤرونتولری

مِی 4, 2010

آیا قیزقلعه ساوه صاحب برق و راه و آب میشود؟/ به نقل از سایت تابناک

آوریل 24, 2010

كلنگ‌زني نامرئي وزارت نيرو براي برق‌داركردن یک روستا! دراقدامي حيرت‌انگيز سايت رسمي شركت توزيع برق استان مركزي و هم‌چنين سايت خبري توانير خبر از كلنگ‌زني طرح برق‌رساني به روستاي قيزقلعه ساوه در بهمن‌ماه سال 1388 دادند، خبري كه كذب است زيرا اهالي اين روستا هيچ اطلاعي از اين كلنگ‌زني نداشته و اصولا تابلو واطلاع‌رساني هم در اين زمينه در روستاي مذكور انجام نگرفته و گويا جز مسولان وزارت نيروكسي از اين كلنگ‌زني خبر ندارد. روستاي قيزقلعه (قلعه دختر) ساوه داراي حاشيه‌ها ونكات مبهمي درزمينه وعده مسئولان براي برق‌دار كردن اين روستا، به‌سازي راه خاكي آن و نحوه و چگونگي هزينه اعتبارات مربوط به قلعه باستاني واقع دراين روستاست كه گويا مسئولان وزارت نيرو، سازمان ميراث فرهنگي و استانداري مركزي از آن بي‌خبر هستند. به گزارش خبرنگار تابناک اجتماعی، ماجراي برق‌دار كردن روستاي قيزقلعه ساوه مربوط به بازديد فرماندار، نماينده مردم ساوه در مجلس و روساي ادارات اين شهرستان از اين روستا مي‌شود به‌ طوري‌كه در اين جلسه كه در خردادماه سال 1388 در اين روستا برگزار ‌شود فرماندار و نماينده ساوه در مجلس قول دادند كه اين روستا 5 ماهه يعني تا آذرماه سال 1388 صاحب برق شودكه اين وعده مسئولان نه تنها تاكنون محقق نشده است بلكه دراقدامي حيرت‌انگيز سايت رسمي شركت توزيع برق استان مركزي و هم‌چنين سايت خبري توانير خبر از كلنگ‌زني طرح برق‌رساني به روستاي قيزقلعه ساوه در بهمن‌ماه سال 1388 دادند، خبري كه كذب است زيرا اهالي اين روستا هيچ اطلاعي از اين كلنگ‌زني نداشته و اصولا تابلو واطلاع‌رساني هم در اين زمينه در روستاي مذكور انجام نگرفته و گويا جز مسولان وزارت نيروكسي از اين كلنگ‌زني خبر ندارد. البته ماجراي اين روستا به اين‌جا ختم نمي‌شود بلكه طبق گفته‌هاي سرپرست اداره ميراث فرهنگي ساوه 656 ميليون ريال اعتبار براي طرح مطالعاتي و نقشه‌كشي بناي تاريخي قيزقلعه در سال 87 اختصاص يافته و به گفته همين مقام مسئول براي مرمت، تعمير و نگهداري اين بناي باستاني بيش از يك ميليارد ريال اعتبار نياز است كه طي مكاتبات انجام شده رديف بودجه‌اي براي آن در نظر گرفته خواهد شد و اين در حالي است كه مشخص نيست كه بودجه 656 ميليون ريالي ميراث فرهنگي ساوه براي بناي باستاني قيزقلعه در سال 1387 دقيقا صرف چه اموري شده است زيرا در حالي‌كه اين بنا درحال تخريب و نابودي كامل مي‌باشد مشخص نيست كه ساختن چند پله براي بالا رفتن و رسيدن به قلعه باستاني قيزقلعه، بودجه 656 ميليون ريالي مي‌طلبد و اين‌كه تحقيق‌هاي بي‌حاصل و غيرضرور مهم‌تر است يا حفظ اصل بناي تاريخي. نكته آخر مربوط به به‌سازي راه اين روستاست كه بصورت نيمه‌كاره رها شده است و مسئولان هم كه مدام از افزايش زيرساخت‌هاي توسعه گردشگري خبر مي‌دهند گويا نمي‌دانندكه اولين نكته مهم در اين‌باره راههاي رسيدن به اين بناهاي تاريخي است. لازم به ذكر است كه اين روستا فاقد راه آسفالت، مسجد، مدرسه، خانه بهداشت است و حتي‌آب آشاميدني‌آن نيز به سختي تامين مي‌شود درصورتي‌كه با توجه دولتمردان به مناطق محروم مي‌توان باعث آباداني اين مناطق و جلوگيري از مهاجرت روستائيان به شهرها به‌خصوص شهر تهران شد كه اين مهم در سال همت مضاعف تلاش مضاعف هم مي طلبد. روستاي قيزقلعه ساوه در 23 كيلومتري ساوه قرار دارد و از جاده ساوه به همدان و از تمامي دشت و شهر ساوه قابل مشاهده است و در مجموع 3 هزار متر مربع مساحت دارد. بناي تاريخي قيزقلعه در مورخه 9/2/1382 به شماره 8600 در فهرست آمار ملي به ثبت رسيده است

زنگان 890130

آوریل 22, 2010

آشیق قافار علسگر له باشلاییر. بو اوستادلارین رسمیدیر. سونرا تیلیمین «باشا چیخ» شعرینی اوخویور. سونرا اؤز شعرینی. اوزاق یولدان گلنلره قوناق سوفره سی آچیلیر. آرابالار بیجار یولوندا بیر باغا ساری یوللانیرلار. شؤلن باشلاماقدادیر. آشیق موسلوم خوش گلدین دئییر.  آشیق قافار لا باشلانیر موسیقی. آشیق دهقان آی اولدوزلو سازیییلا مجلیسی ایشیقلاندیریر.  سیرا آشیق مسیح الله دا. آشیق اوستادلاردان ایجازه ایسته ییر. بیز نمه ییک سیز نمه نه دئییر آشیق مسیح الله. یوخ بیز بیزیک دئییرم من. اوستاد، تیلیم دن بیر «بئش کلمه» اوخویور. منده حکیمین اوجاغیندان و گونئیین گونئییندن دانیشدیم. سیامک فیلم چکیر آنجاق. سوندا آشیق نادر رنجبر اؤزو دئمیشکن ساوانین بایراغینی قالدیردی. زنگان باشقا یبیر گئجه نی گئچیردی. حکیم تیلیم خانین بیر شعرینی بوتون اوستاد آشیقلارا تقدیم ائدیرم: 

باشا چيخ

 

başa çıx

قيش گوٍنونده وارد اولدون بيرداغا

qiş günündə varid oldun bir dağa

گوٍن باتيبدير آياق گؤتور باشا چيخ

gün batıbdır ayaq götür başa çıx

کيمسه­اينن ائيله­دين سن بير دوستلوق

kimsə inən eylədin sən bir dostluq

ائيله گئد گل او دوستلوغو باشا چيخ

eylə ged gəl o dostluğu başa çıx

 

 

اووچو اولان وارار گئدر بو داغا

ovçu olan varar gedər bu dağa

باخ سينه­مده بو دوٍگونه بو داغا

bax sinəmdə bu düyünə bu dağa

شاختا وورسا گوٍل تؤکولر بوداغا

Şaxta vursa gül tökülər bu dağa

بولبول اوچار گوٍلده قالار باش آچيخ

bülbül uçar güldə qalar baş açıx

 

 

من قوربانام يارين شيرين ديلينه

mən qurbanam yarın şirin dilinə

مينا کمر خوب ياراشير بئلينه

mina kəmər xub yaraşır belinə

قيش گوٍنونده گئدمه نامرد ائلينه

qiş günündə gedmə namrd elinə

نامرد قووار آياق يالين باش آچيخ

namərd qovar ayaq yalın baş açıx

 

 

من قوربانام يارين قارا قاشينا

Mən qurbanam yarın qara qaşına

فلک آغي قاتسين رقيب آشينا

fələk ağı qatsın rəqib aşına

بگ اودور کي ائلين ييغا باشينا

bəy odur ki elin yiğa başına

ائل داغيلسا بگ ده قالار باش آچيخ

el dağılsa bəy də qalar baş açıx

 

 

تيليم دييه­ر سن کي مني آغلاتدين

tilim diyər sən ki məni ağlatdın

کاباب باغريم شيشه چکيب داغلاتدين

kabab bağrım şişə çəkib dağlatdın

دوست يانيندا آچيق اليم باغلاتدين

dost yanında açıq əlim bağlatdın

باري خودام سن بونوينان باشا چيخ

barı xudam sən bunuynan başa çıx